معنی نخستین تمبر ایرانی

لغت نامه دهخدا

تمبر

تمبر. [ت َ] (فرانسوی، اِ) تَمر. کاغذ کوچک چهارگوش که بر آن نشان پستخانه چاپ می شود و در پستخانه بر پاکت و غیر آن چسبانده می شود که نشان ادای کرایه ٔ پست است و نیز در ادارات دولتی نشان ادای حق دولت است که بر کاغذها چسبانده می شود. این لفظ، مأخوذ از فرانسوی است که در تکلم مبدل به تمر میشود. (فرهنگ نظام). در لاتینی آن را تمپانوم گوئید. برگه ای کوچک که ادارات پست طبع و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به محمول الصاق کنند. (حاشیه ٔ برهان چ معین). کاغذی خرد و چهارگوش که بر آن نقشی طبع کرده اند با ذکر بها و قیمت آن که مقابل وجهی آن را به نامه ها و اسناد و غیره چسبانند. اولین تمبر پستی ایران برطبق کاتالگ شامپیون به سال 1868 م. مطابق با 1285 هَ. ق. طبع شده است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تمر. رجوع به تمر شود. || شاخه ای زرد رنگ است که از آن خوشه ٔ خرما بیرون می آید (تک جندغ) در این صورت فارسی است. (فرهنگ نظام).


نخستین

نخستین. [ن ُ خ ُ / ن َ خ ُ] (ص نسبی) اولین. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). اول. پیشین. (فرهنگ نظام). نخست. اول. (آنندراج). مقابل پسین. اولی ̍. اولیه. اولی:
آن روز نخستین که ملک جامه ش پوشید
بر کنگره ٔ کوشک بُدم من چو غلیواج.
ابوالعباس عباسی.
نخستین خدیوی که کشور گشود
سر پادشاهان کیومرث بود.
فردوسی.
نخستین چوکاوس باآفرین
کی آرش دوم بُد سوم کی پشین.
فردوسی.
نخستین ِ خلقت پسین ِ شمار
توئی خویشتن را به بازی مدار.
فردوسی.
گویند نخستین سخن از نامه ٔ پازند
آن است که با مردم بداصل مپیوند.
لبیبی.
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جام است.
منوچهری.
ز جانش خوشتر آمد عشق رامین
چه خوش باشد به دل یار نخستین.
فخرالدین اسعد.
نباشد یار چون یار نخستین
نه هر معشوق چون معشوق پیشین.
فخرالدین اسعد.
این نخستین خدمت است که فرزندتو را فرموده شد. (تاریخ بیهقی ص 383). بای تکین... هم نخستین غلام بود امیر محمود را. (تاریخ بیهقی).
زیراکه پل است خویشتن را
در راه سفر خر نخستین.
ناصرخسرو.
چون که رسد بر سرت آن ساده مرد
گو زقدمگاه نخستین بگرد.
نظامی.
میان ما و شما عشق در ازل بوده ست
هزار سال برآید همان نخستینی.
سعدی.
- صبح نخستین، صبح نخست. صبح کاذب. دم گرگ. ذنب السرحان. فجر کاذب. بام بالا. فجر اول:
منم آن صبح نخستین که چو بگشایم لب
خوش فروخندم و خندان شدنم نگذارند.
خاقانی.
از آن صبح نخستین بی فروغ است
که لاف روشنی از وی دروغ است.
جامی.
- نخستین مایه، ماده ٔ اولی.
- نور نخستین:
نور نخستین شمار و صور پسین دان
روح و جسد را به هم هوای صفاهان.
خاقانی.
دانش از نور نخستین است و چون صور پسین
صورت انصاف در آخرزمان انگیخته.
خاقانی.
|| (ق) بار اول. در آغاز. در ابتدا. اول. دفعه ٔ اول:
بیاورد گنجی درم صدهزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زآن نخستین به درویش داد
پرستندگان را درم بیش داد.
فردوسی.
چو آئی به کاخ فریدون فرود
نخستین ز هر دو پسر ده درود.
فردوسی.
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید.
فردوسی.
نخستین ز تور اندرآمد بدی
که برخاست زو فره ٔ ایزدی.
فردوسی.
نخستین پند خود گیر از تن خویش
وگرنه نیست پندت جز که ترفند.
ناصرخسرو.
ز دست ناوک اندازان چشمت
نخستین ضربتی بر جان می آید.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 598).
نخستین به عتاب حجاب درآمدند و به شکوی و رسم نوحت و ندبت سخن بدانسوی گفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 455).
نخستین یافت باید چون بیابی
چو گم کردی سوی جستن شتابی.
عطار.
|| فَلَمّا. (یادداشت مؤلف). چون آنگاه: نخستین که از پیغمبر فارغ شدند اسامه را به غزوفرستادند. (مجمل التواریخ و القصص).

نخستین. [ن ُ خ ُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان هنزا در بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

فرهنگ عمید

تمبر

تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پست‌خانه روی پاکت‌ها می‌چسبانند یا در ادارات دیگر روی نامه‌ها و اسناد چسبانده می‌شود،

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

تمبر

فرانسوی پیکه (اسم) برگه ای کوچک که ادارات پست طبع و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره نامه و محمول الصاق کنند.

فرهنگ معین

تمبر

(تَ) [فر.] (اِ.) تکه کاغذی کوچک و چسبناک که اداره پست چاپ و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به نامه و محمول الصاق کند.

فارسی به عربی

تمبر

تابع

فارسی به ایتالیایی

تمبر

francobollo

خواص گیاهان دارویی

تمبر هندی

تمبر هندی درختی است بلند که منشا آن از هند و آفریقای شمالی بوده است ولی امروزه در بیشتر مناطق گرمسیر دنیا پرورش می یابد میوه آن شبیه باقلا به شکل غلاف و نیام و با کمی خمیدگی است خوردن تمب هندی باعث پائین آمدن تب می شود به هضم غذا کمک می کند تمبر هندی خنک کننده بدن است برای رفع تشنگی مفید است دل بهم خوردگی و تهوع را برطرف می کند بهترین طریقه استفاده از تمبر هندی این است که این ماده را درآب خیس کنید و سپس آنرا صاف کرده و با نبات بخورید

واژه پیشنهادی

نخستین بانوی بازیگر ایرانی

روح انگیز سامی نژاد

معادل ابجد

نخستین تمبر ایرانی

2084

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری